غزل نسیم بهشت – فال حافظ

غزل شماره ۱۳ دیوان حافظ تحت تأثیر خواجوی کرمانی سروده شده است. زمان سرودن این غزل در اولین بهاری است که شاه شجاع به اقتضای سیاست عوام فریبانه، همانند پدرش در میخانهها را بست. حافظ در این غزل به عشق ساقی زیبا، خوشباشی و اغتنام فرصت اشاره میکند.
فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره ۱۳ حافظ را در تحقیقستان بخوانید.
میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
میچکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
میوزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
غزل شماره ۱۳ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
۱- گاهی دیگران تو را به عنوان شخصی خوشگذران و بیفکر میشناسند که برای آینده هیچ اندیشهای نداری و به خوشیهای زودگذر توجه داری و جمله «دم را غنیمت دان» را شعار خود قرار دادهای. اما فراموش نکن که آیندهنگری از امور لازم است و اگر به آن توجه نکنی مایه پشیمانی تو خواهد شد.
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۳ حافظ – معنی غزل میدمد صبح و کله بست سحاب
بیت اول
میدمد صبح و کِلِه بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
بامداد برآمد و ابر در آسمان پرده آویخت، ای یاران! شراب بامدادی بیاورید و بنوشید.
بیتی که یک مصراع فارسی و مصراع دیگر عربی باشد را ملمع گویند و در این غزل چندین بیت ملمع مشاهده میشود.
صبوح شرابی است که موقع صبحگاهان مینوشیدند و تکرار آن یعنی صبوحی بیاورید و بنوشید.
کِلّه: پرده
✦✦✦✦
بیت دوم
میچکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
شبنم بر چهرهی لاله فرومیریزد. ای دوستان! باده بیاورید و بنوشید.
مُدام: باده، شراب.
✦✦✦✦
بیت سوم
میوزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
از سمت بوستان و سبزهزار باد خنک و مطبوعی میوزد که گویی باد بهشتی است. زنهار، آگاه باشید که در این زمان هرلحظه شراب خالص بنوشید.
✦✦✦✦
بیت چهارم
تخت زُمرُد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
اکنون که بوتهی گل در میان سبزهزار کرسی زمردین نهاده است، می لعل سرخفام را میجوی و آن را از دست مده.
زُمرُد مخفف زُمُرُد که گوهری است سبزرنگ از سنگهای قیمتی و گرانبها. در این بیت به عنوان تشبیه به کار رفته است و با لعل مراعاتالنظیر دارد.
✦✦✦✦
بیت پنجم
در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
اکنون در میخانه را قفل برنهادهاند، ای گشاندهی درها! (آن را) بازگشا.
دگر: قید زمان و در اینجا به معنی اکنون است. در برخی نسخهها به جای «دگر» واژه «اگر» آمده است.
مفتح الابواب: گشاینده درها، از اسامی خدا است و در این بیت ایهام دارد.
✦✦✦✦
بیت ششم
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب
لب و دندان تو حق نمکخوارگی و ضیافت و مهمانداری بر جان سوخته و سینههای کباب ما دارد و از ما نیک پذیرایی میکند.
این بیت کنایه از این است که ما نمکپرورده سفره عشق تو هستیم و در عشق تو سختی و مرارت چشیدهایم. چرا که اصطلاح «نمک بر زخم پاشیدن» به معنای به درد کسی افزودن است.
✦✦✦✦
بیت هفتم
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
در فصلی این گونه خوش (مقصود فصل بهار است) اتفاقی عجیب است که با این عجله در میخانه را ببندند.
به کنایه درخواست میکند که در میخانه را گشوده نگه دارند.
✦✦✦✦
بیت هشتم
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
با دیدن روی ساقی که اندامی همچون فرشتهها دارد، همانند حافظ شراب خالص بنوش.
ساقی کسی است که در میکدهها خدمت میکند ولی در شعر حافظ مقامی بلند و گاه تا حد معشوق دارد.
در اشعار دیگر همچون غزلیات با مطلع «ساقی ار باده از این دست به جام اندازد»، «ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می»، «مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی»، «ساقیا برخیز و در ده جام را» و… به ساقی اشاره میکند.